غزلیات ناب

اشعار و غزلیات ناب

غزلیات ناب

اشعار و غزلیات ناب

قصد غبار روئی از روح و احترام به آئین مقدس شعر می باشد، تا در پیچ و خم روزگار آرامش حاصل شود

بایگانی

۲۱ مطلب با موضوع «تک بیتی و دو بیتی» ثبت شده است

گرچه سخنران به سخن غالب است


گوش بده بر سخنم جالب است


آن عملی را که خدا طالب است


حب علی بن ابی طالب است!

  • Ali

به حلقه های ضریحت دلم گره خورده...

گره گشای من، این بار این گره مگشای

  • Ali

اگر زلفت به هر تاری اسیر تازه ای دارد...

مبارک باشد اما،دلبری اندازه ای دارد...

  • Ali

نماز عید اگر جمعه شد بحق علی(ع)
خودت بیا و بخوان این نماز عیدی را

ای محو تماشای تو چشمان پری ها
از رایحه ات مست تمام سحری ها


خون است دل ما ز فراق رخ ماهت
محصول غم عشق تو شد خون جگری ها


  • Ali

ﻧﺎﻡ ﺣﯿﺪﺭ ﺭﺍ ﻣﭽﺮﺧﺎﻥ ﺑﺮ ﺩﻫﺎﻧﺖ ﺑﯽ ﻭﺿﻮ

ﺩﺍﺩﻩ ﻣﺎﺭﺍ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺎ ﻧﻮﮐﺮﯾﺶ ﺍﺑﺮﻭ

ﻣﺼﻄﻔﯽ ﺩﺳﺖ ﻋﻠﯽ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺑﺎﻻ ﺑﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ

ﻣﺮﺗﻀﯽ ﻫﻢ ﻣﺼﻄﻔﯽ ﺭﺍ ﻋﺮﺵ ﺍﻋﻠﯽ ﺑﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ

ﺭﻓﺘﻪ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﺑﻪ ﻣﻨﺒﺮﻫﺎ ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺷﻌﺎﺭ

ﻻﻓﺘﯽ ﺍﻻ ﻋﻠﯽ ﻻ ﺳﯿﻒ ﺍﻻ ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎر
یا علی مدد

  • Ali

گر بهای شیعه بودن سر جدا گردیدن است...


ما به عشق مرتضی تاوان آن را میدهیم...


تا بماند تا ابد ذکر علی بر مأذنه... 


هستی و دار و ندار و جانمان را میدهیم...




السلام علیک یاامیرالمومنین...

  • Ali

می روم مشهد، خیابان ها شلوغ

می روم در قم، شبستان ها شلوغ


کربلا که کل ایوان ها شلوغ

در مسیرش هم بیابان ها شلوغ


هیچکس مثل تو بی زوار نیست

با کریمان کارها دشوار نیست...



السلام علیک یاحسن بن علی علیه السلام.

  • Ali

یازینب کبری (س)


 تو کمالی ، سخنت باده ی اکمل دارد

 

خطبه خوانی تو خود هیبتی از یل دارد

 

صدوده نکته ی باریک و مسجّل دارد

 

دختر شیر خدا ! کار تو ایول دارد

  • Ali

می نویسم عشق و بی تردید میخوانم جنون

هرکسی دیوانه تر ..... السابقون السابقون


می نویسم عشق و بی تردید میخوانم حسین

عاقلان دانند .............. لکن اکثرأ لایعقلون


این سرشت ماست از خاکیم ، خاک کربلا

سرنوشت ماست ....... پس انا الیه الراجعون

  • Ali

شد جمعه و روز نهم و یار نیامد

از غصه دلم خون شد ودلدارنیامد

یاد ِنهمِ ماهِ محرم بنویسید

(ای اهل حرم میر وعلمدارنیامد)

  • Ali

گر می نخوری طعنه مزن مستانرا

بنیاد مکن تو حیله و دستانرا

تو غره بدان مشو که می مینخوری

صد لقمه خوری که می غلام‌ست آنرا

  • Ali

انگشت به لب مانده ام از قاعده ی "عشق" . .


 .


ما "یار" ندیده تب معشوق کشیدیم !

  • Ali

ﺍﻭﻝ ﺗﻮ ﺍﺯ ﭘﯿﺎﻟﻪ ﯼ ﻫﺴﺘﯽ ﭼﺸﯿﺪﻩ ﺍﯼ

ﻣﺎ ﻧﯿﺰ ﻣﯿﺨﻮﺭﯾﻢ ﺯﺟﺎﻡ ﺩﻫﺎﻧﯽ ﺍﺕ


ﻗﻨﺒﺮ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻟﯿﺎﻗﺖ ﻗﻨﺒﺮ ﺷﺪﻥ ﻧﺪﺍﺷﺖ

ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺑﯿﻦ ﺟﺬﺑﻪ ﯼ ﻗﻨﺒﺮ ﮐﺸﺎﻧﯽ ﺍﺕ

  • Ali

این چه عشقیست که عاشق به عجب می افتد


لیلی اش کیست که مجنون به طرب می افتد


طاق ایوان طلایت چه شکوهی دارد


بس بلند است سرم رو به عقب می افتد

  • Ali

رطب تازه به بار آمده از نخل لبت

"لک صمنا" و به خرمای لبت "افطرنا"

  • Ali

چایی نجف عجب به جان میچسبد
 سنگینی آن به زائران میچسبد

تا نیمه ی آن پر از شکرهای درشت
هی نلبکی اش, به استکان میچسبد

در آخر اذکار تمام دنیا
 یک ذکر "امیرمومنان" میچسبد..

  • Ali

اگر زلفت به هر تاری اسیر تازه ای دارد
 مبارک باشد اما دلبری اندازه ای دارد

  • Ali

آنجا که علی واسطه ی فیض خداست

برغیر علی هر که کند تکیه خطاست

با مدعیّان کور باطن گوئـیـد

آنجا که خدا هست و علی نیست کجاست؟

  • Ali

رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش برند

تا به جایى که کفن از بوریا دارد حسین

اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار

کاندرین گوشه عزاى بى ریا دارد حسین

شهریار

  • Ali

لعل لبی که بوسه گه جبرئیل بود

بی آب شد ز سنگدلی های روزگار

صائب تبریزی

  • Ali