هر مرد شتر دار اویس قرنی نیست
هر مرد شتر دار اویس قرنی نیست/
هر شیشه ی گلرنگ عقیق یمنی نیست/
هر سنگ و گلی گوهر نایاب نگردد/
هر احمد و محمود رسول مدنی نیست/
بر مرده دلان پند مده خویش نیازار/
زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست/
با مرد خدا پنجه میفکن چو نمرود/
این جسم خلیل است که آتش زدنی نیست/
خشنود نشو دشمن اگر کرد محبت/
خندیدن جلاد ز شیرین سخنی نیست/
جایی که برادر به برادر نکند رحم/
بیگانه برای تو برادر شدنی نیست/
صد بار اگر دایه به طفل تو دهد شیر/
غافل مشو ای دوست که مادر شدنی نیست
- ۹۴/۰۴/۰۹
این شعر بی سر و ته که واژه های مادر و مسلمان و برادر را با هم قافیه کرده و ردیف و قافیه اش معلوم نیست، از چه کسی است؟
با کمال تاسف بعضی از تارنماها چند بیت دیگ، مثلا «ای اشک بریز که غم زیاد است...» را هم به آن افزوده و نوشته اند از مولانا، دیوان شمس تبریز