غزلیات ناب

اشعار و غزلیات ناب

غزلیات ناب

اشعار و غزلیات ناب

قصد غبار روئی از روح و احترام به آئین مقدس شعر می باشد، تا در پیچ و خم روزگار آرامش حاصل شود

بایگانی

۶۵ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

بی مروت دردها دارد علی؛ ضربت مزن
با خدایش رازها دارد علی؛ ضربت مزن

چشمها از داغ زهرا همچنان بارانی است
توی سینه غصه ها دارد علی؛ ضربت مزن

یاد آن سیلی و آن میخ در و سقط جنین
بهر هر یک نوحه ها دارد علی؛ ضربت مزن

جنگ صفین و ابوموسی و مکر عمر و عاص
فتنه ها را ماجرا دارد علی؛ ضربت مزن

  • Ali

تمامِ اصل امامت دگر زپا افتاد
اگر غلط نکنم،عرش زجا افتاد

مَهی به ضربتِ شمشیرکین زمین افتاد
همان که حبلِ خدا بود دگر رها افتاد

طلایه دار عدالت،سرورِ قلب نبی
بزرگِ رأفت واحسان،شهِ سخا افتاد

کسی که پشتِ به دشمن نکرده بود هرگز
عدو زدش ز قفا و یَلِ خدا افتاد

  • Ali

السلام علیک یامولانالغریب........


طالبِ خونِ خدا، مَتى تَرانا وَ نَراکَ

یابنَ مِصباح الهُدی، مَتى تَرانا وَ نَراکَ

چه شود با تو کنم گریه سرِ قبرِ حسین

در مزار شهدا، مَتى تَرانا وَ نَراکَ

همه دم ناله ی من أَیْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِیاست

می زنم تو را صدا، مَتى تَرانا وَ نَراکَ

  • Ali

ﺷﺐ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺷﮏ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻋﻠﯽ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭼﺎﻩ ﺑﻮﺩ
ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺑﯽ‌ﺻﺪﺍ، ﻏﻢ ﺩﻝ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺁﻩ ﺑﻮﺩ
ﺩﯾﮕﺮ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺯﻫﺮﺍ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﺍﻭ
ﺻﺒﺢ ﺳﻔﯿﺪ ﻫﻢ‌ﭼﻮ ﺩﻝ ﺷﺐ ﺳﯿﺎﻩ ﺑﻮﺩ
ﺩﺍﻧﯽ ﭼﺮﺍ ﺟﺒﯿﻦ ﻋﻠﯽ ﺭﺍ ﺷﮑﺎﻓﺘﻨﺪ؟
ﺯﯾﺮﺍ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﮐﻮﻓﻪ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﮔﻨﺎﻩ ﺑﻮﺩ
ﺧﻮﻧﺶ ﻧﺼﯿﺐ ﺩﺍﻣﻦ ﻣﺤﺮﺍﺏ ﮐﻮﻓﻪ ﺷﺪ
ﺁﻥ ﺭﻫﺒﺮﯼ ﮐﻪ ﮐﻌﺒﻪ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺯﺍﺩﮔﺎﻩ ﺑﻮﺩ

  • Ali

رمضان هم دل ما تنگ محرم باشد
اینکه ما روضه بگیریم،مسلم باشد
هرشب ماه محرم شب قدریست خودش
ای خوش آن مست که در میکده محرم باشد
ماه صوم است و صلاة است ،ولی بی روضه
به خدا ماه خدا هم نمکش کم باشد
هر چه باشد همه در اشک به ثارالله است
روضه بر هر چه مناجات مقدم باشد

  • Ali

رد خونابه ی شق القمری می بیند

بر جبین پدر از خون اثری می بیند


دختری غمزده همراه برادرهایش

بین بستر پدر خون جگری میبیند


چشم در چشم برادر که میندازد نیز

بین چشمان ترش، چشم تری می بیند

  • Ali

صورت خیس خودش را طرف چاه گرفت


آسمان تیره شد از بس که دل ماه گرفت 


بر سر سفره کمی درد دل خود را گفت


یک نفس گفت؛ ولی آینه را آه گرفت


راه افتاد مسیحا که نفس تازه کند 


زیر سنگینی گامش نفس راه گرفت

  • Ali

ﻧﺎﻡ ﺣﯿﺪﺭ ﺷﻌﺮﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻏﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ


ﻋﺎﻗﺒﺖ ﭘﺸﺖ ﻏﺰﻝ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺍ ﺧﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ


ﺩﺭ ﺷﺐ ﻗﺪﺭ ﺍﺯ ﻋﻠﯽ ﮔﻔﺘﻦ ﻣﯿﺎﻥ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎ


ﺍﻧﺪﮐﯽ ﺑﺎﺭ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﻣﺮﺍ ﮐﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ


ﻧﺎﻡ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﯿﻦ ﺩﺭ ﺫﻫﻦ ﻫﺎ


ﻭﺍﮊﻩ ﯼ ﻋﺪﻝ ﻭ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﺭﺍ ﻣﺠﺴﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ


ﺍﺯ ﻋﻠﯽ ﺟﺰ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﺎﺭﯼ ﺳﺎﺧﺘﻪ


ﻓﮑﺮ ﺁﺏ ﻭ ﻧﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺑﻦ ﻣﻠﺠﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ


ﺑﺲ ﮐﻪ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﺍﺳﺖ ﺷﻬﺮ ﮐﻮﻓﻪ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﻨﺶ


ﻣﺒﺘﻼ‌ ﺑﻪ ﺣﺲ ﻭ ﺣﺎﻟﯽ ﺳﺮﺩ ﻭ ﻣﺒﻬﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ

  • Ali

مست کردم که کمی نام علی (ع) جـار زنـم...                                                             قصد کردم که دم از حـیدر کـرار زنـم...


گفتم از چـشم بگویم پِـی ابـرو رفتم...                                                                 رو نمایان شده و بـاز من از رو رفتم...

 

باید از نـو بدهد وحی خـدا انسان را...                                                        وصف حـیدر بکند جلد دوصد قرآن را...

 

یـا علی(ع) گفت خـدا خلقت خود برپا کرد...

هر که را خواست به دل حُـبِ علی (ع) را جا کرد

  • Ali

گر بهای شیعه بودن سر جدا گردیدن است...


ما به عشق مرتضی تاوان آن را میدهیم...


تا بماند تا ابد ذکر علی بر مأذنه... 


هستی و دار و ندار و جانمان را میدهیم...




السلام علیک یاامیرالمومنین...

  • Ali

علی امشب میان کوچه ها تنهاتر از ماه است

پریشان تر ز مرغان عزادار شبانگاه است


به روی ارغوانش عطر لبخندی شکوفا شد

علی آیا ز توفیقی که امشب دارد آگاه است؟


شتاب گام هایش بیشتر می گردد از نبض اش

مسیر زندگی در چشم او امشب چه کوتاه است


خزیده در ردای شب تمام ناجوانمردی

و شمشیری که قصدش فرق خورشید سحرگاه است

  • Ali

تا نکشته است مرا طعنة اغیار بیا


من همه عمر تو را جستم و نایافته‌ام


تو عنایت کن و یک لحظه بدیدار بیا


منکه از کوی طبیبم نگرفتم خبری


تو که دانی چه گذشته است به بیمار بیا


جان بتنگ آمده بس در قفس کهنه بتن

  • Ali

به یاد روی مه یاد روی مه آلوده اش غزل خوانم

به فکر ماه پس ابرم و هراسانم


چقدر طول کشید انتظار ، می ترسم

به وقت آمدنت زنده ام ؟ نمی دانم


به فکر پرده کشیدن ز رویت ای ماهم

که از زمان ظهورت حدودا آگاهم

  • Ali

آقای محمد اکرم (پاکستان)

رندان بلانوش که سرمست الستند

از هر دو جهان رَسته، به میخانه نشستند

مستان قلندرمنش حلقۀ همت

هر بند گسستند و ز هر سلسله رَستند

در معرکۀ بیم و بلا، شیر و دلیرند

در میکدۀ عشق و وفا سرخوش و مستند

  • Ali

می روم مشهد، خیابان ها شلوغ

می روم در قم، شبستان ها شلوغ


کربلا که کل ایوان ها شلوغ

در مسیرش هم بیابان ها شلوغ


هیچکس مثل تو بی زوار نیست

با کریمان کارها دشوار نیست...



السلام علیک یاحسن بن علی علیه السلام.

  • Ali

از دهِ آباد ما ویرانه می ماند به جا


آخرش از نام ما افسانه می ماند به جا


 


آن قدرها آمدند و آن قدرها می روند


سال هاى سال این میخانه می ماند به جا


 


فیض ما از روضه ات از "روضه خانه" کمترست


ما نمی مانیم اما خانه می ماند به جا


 

  • Ali

ابری شدم به نیت باران شدن فقط  

مور آمدم برای سلیمان شدن فقط

باید ز گوشه چشم تو کاری بزرگ خواست  

چیزی شبیه حضرت سلمان شدن فقط

باید به شیعه بودن خود افتخار کرد  

راضی نمی شوم به مسلمان شدن فقط

  • Ali

یازینب کبری (س)


 تو کمالی ، سخنت باده ی اکمل دارد

 

خطبه خوانی تو خود هیبتی از یل دارد

 

صدوده نکته ی باریک و مسجّل دارد

 

دختر شیر خدا ! کار تو ایول دارد

  • Ali

لذت مرگ نگاهی ست به پایین کردن

بین روح و بدن ات فاصله تعیین کردن


نقشه می ریخت مرا از تو جدا سازد «شک»

نتوانست، بنا کرد به توهین کردن


زیر بار غم تو داشت کسی له می شد

عشق بین همه برخاست به تحسین کردن

  • Ali

ای کاش که این سوخته دل حوصلـه می کرد

از سوزِ جدایــیِ تـــو کمتـــر گـلــــه می کرد


رفتی و فروریخـــــتـم؛ ای کــاش کسی بود

امدادرسانـــی پس از ایــن زلــزلــه می کرد


یاد آر دو چشمـی که چو گیسوی تو می دید

سلسال روان از خَــمِ آن سلســلــه می کرد

  • Ali